یا حسین فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی را به همه عاشقان اباعبدالله حسین (ع) تسلیت عرض می نمایم آخر خط (گفتمان مرگ شناسی 1)
قطار زندگی در ایستگاه "مرگ" نوشتار پیش رو به منزله پیش درآمدی است برای سلسله نگاره های "آخر خط" که تاملی ست بر واقعیت ناشناخته "مرگ". پیشتر نیز در مجموعه "رازهای مرگ"، پاره ای از اسرار مرگ گشوده شد که البته روایت آن همچنان ادامه دارد.
قدر مسلم حتمی ترین رویداد زندگی در سرنوشت هر جانداری، واقعیت تلخ و شیرین مرگ است. مرگ هیچگاه دروغ نمی گوید و در انتهای جاده زندگی با آغوش باز ما را به سوی خود فرا می خواند و این تنها دعوتی است که حتما اجابت می شود. مرگ تنها کالاییست که انسانها از آن عادلانه سهم می برند. مرگ هر کس همرنگ اوست و هر کس آنگونه می میرد که می زید. به بیان روشنتر نگاه هر کس به مرگ نحوه زندگی او را شکل می بخشد. گونه گونی تصویر مرگ در ذهن و زبان افراد بشر از پیچیدگی و رازآلودگی اضلاع ناشناخته و حتی بدشناخته این پدیده خبر می دهد. از نگاه برخی، مرگ چونان عفریتی عجوزه است که بر بلندای زندگی ایستاده و تشنه کام جان آدمی است. بینش مادیگرایانه، مرگ را قانون طبیعت و نتیجه استهلاک و به تحلیل رفتن قوای جسمانی تفسیر می کند. برای برخی دیگر، مرگ فسون و افسانه ای بیش نیست، دروغی بزرگ که همیشه راست در می آید. تنها برای اندکی از ابنای بشر، مرگ، آرامشی خوشتر از زندگی و سرآغاز حیاتی جاودانه است. اینان بر آستان مرگ راحت سر فرود می آورنند. با این همه، انسان، این تماشاچی هر روزه ی مستند مرگ در هر کوی و برزن، زمانی به واقعیت « مرگ همین نزدیکی است » پی می برد که خود تجربه کند براستی حقیقت مرگ چیست؟ به چند و چون آن چگونه می توان راه جست؟ پاسخ را باید از خالق حیات بخش مرگ آفرین سراغ گرفت. باید دید قرآن، این حبل متین الهی، به پدیده مرگ از چه زاویه ای می نگرد.
در منطق قرآن، مرگ: 1. موت نیست که وفات است، فنا نیست که توفّی (به تمامت گرفتن) و سرچشمه آب بقاست: إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لَا یفَرِّطُونَ(تا زمانی که یکی از شما را مرگ فرا رسد؛ (در این موقع،) فرستادگان ما جان او را میگیرند؛ و آنها (در نگاهداری حساب عمر و اعمال بندگان،) کوتاهی نمیکنند.«الأنعام/61» 2. امری وجودیست و نه عدمی چرا که: الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیاةَ(او کسی است که مرگ و حیات را آفرید)«ملک/2» 3. پایان نیست که آغاز است؛ گذشت از دنیا و بازگشت به آخرت است: فَإِلَینَا یرْجَعُونَ(آنان را به سوی ما باز می گردانند)«غافر/77» 4. سنت عمومی خدا در کائنات است؛ همه چیز میراست جز ذات نامیرای او : كُلُّ مَنْ عَلَیهَا فَانٍ (همه کسانی که روی آن [= زمین] هستند فانی میشوند) «رحمن/26» وَیبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ (و تنها ذات ذوالجلال و گرامی پروردگارت باقی میماند!) «رحمن/27»
با این همه، انسان، این تماشاچی هر روزه ی مستند مرگ در هر کوی و برزن، زمانی به واقعیت « مرگ همین نزدیکی است » پی خواهد برد که خود تجربه کند و پیش از آن حتی دمی به حال زار خود نمی اندیشد که به کجا و کدامین سو، ره می پیماید: فَأَینَ تَذْهَبُونَ(پس به کجا میروید؟!)«التکویر/26» اگر چه هر حیاتمندی بر حسب طبیعتش خواهان زندگی است و به همان نسبت از مرگ گریزان؛ اما از این خواب جان آرام شیرین، نه باید هراسید و نه روی گرداند. آنان که باورمندانه حقیقت مرگ را پذیرفته اند آنرا شربتی خوش گوار، جامه ای خوشبو و مرکبی راهوار تا سرای جاوید یافته اند. اینان پیش ازآنکه اجلشان در رسد خود مرده اند: موتوا قبل أن تموتوا(بمیرید پیش از آنکه بمیرانندتان) بار خود را بسته و آماده در آستانه مرگ ایستاده اند. مرگ هیچگاه دروغ نمی گوید و در انتهای جاده زندگی با آغوش باز ما را به سوی خود فرا می خواند و این تنها دعوتی است که حتما اجابت می شود. به هر روی، ماجرای اسرارآمیز مرگ، درنگ و تاملی فراتر از این مجال می طلبد و ما در این نوشتار مختصر، تنها کوشیدیم که توصیفی گذرا از این مساله به دست دهیم بلکه ضرورت مرگ آگاهی، اهمیت باورداشت مرگ در اندیشه ها، تاثیر آثار یادکرد مرگ در زندگی اندکی بیشتر نموده شود. و اما در "آخرخط" که در حقیقت، درنگی در مرگ پژوهی است، بسیاری از سوالات برانگیخته پیرامون این رویداد قابل تامل، باروی آورد درون دینی و عمدتا از منظر کتاب و سنت پاسخ و تبیین می یابد. دومین سرفصل از کتاب قطور مرگ را در شماره آتی این مجموعه ورق خواهیم زد. نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ موضوعات آخرین مطالب پيوندها تبادل لینک هوشمند نويسندگان |
|||
|